ــﮧ سلامتے ڪسے ڪــﮧ اومد جلو گفت تا آפֿـرش باهاتم ... اما تا بــﮧ آפֿـرش رسید פֿـطشو خاموش ڪرد !
مث همیشه اومده بودم تا ببینم حالت خوبه یا نه؟
(هرچند خیلی وقت بود که صدات رو نشنیده بودم)
این بار از رفتنت واقعن شکستـم...
از سکـــوتــم بتـــرس ...!وقتــي که ساکـــت مي شوم ...لابـد همــه ي
سلامتی پسر چاقی که همه بهش خندیدن
همه مسخرش کردن
بسلامتیش که دوستشو نفروخت بسلامتیش که وقتی دوستش به دخترک متلک گفت
شوهر دختره اومده بود گفت کی همسرمو اذیت کرد
پسرک چاق گفت = من
شوهر دخترک 4بار چاقو رو میزنه به شکمش فرار میکنه
پسرک با خونش رو دیوار نوشت
( دوستم عزیزم ناراحت نشو از مرگم کم تر کاریست که کردم. دوست دارم )
گفتند: بهت خیانت میکند!
گفتم:میدانم…
گفتند: این یعنى دوستت ندارد!
گفتم:میدانم…
گفتند: روزی میرود وتنها میمانی !
گفتم:میدانم
تنهایی یعنی
~ گوشه پروفایلت 50 نفر on باشن
~ ولی نی توانی با هیچ کدام درد دل کنی
~ و مجبور میشی دردهایت را بنویسی
~ تا شاید همان ها لایک کنند ...
یه روز عادی بود.گفتم:میدانم…
گفتند: این یعنى دوستت ندارد!
گفتم:میدانم…
گفتند: روزی میرود وتنها میمانی !
گفتم:میدانم
تنهایی یعنی
~ گوشه پروفایلت 50 نفر on باشن
~ ولی نی توانی با هیچ کدام درد دل کنی
~ و مجبور میشی دردهایت را بنویسی
~ تا شاید همان ها لایک کنند ...
مث همیشه اومده بودم تا ببینم حالت خوبه یا نه؟
(هرچند خیلی وقت بود که صدات رو نشنیده بودم)
این بار از رفتنت واقعن شکستـم...
خیلی مراقبش باش...
دلم واست تنگ شده
درد دل هايــم رابــرده ام پيش خــــدا ...
سلامتی پسر چاقی که همه بهش خندیدن
همه مسخرش کردن
بسلامتیش که دوستشو نفروخت بسلامتیش که وقتی دوستش به دخترک متلک گفت
شوهر دختره اومده بود گفت کی همسرمو اذیت کرد
پسرک چاق گفت = من
شوهر دخترک 4بار چاقو رو میزنه به شکمش فرار میکنه
پسرک با خونش رو دیوار نوشت
( دوستم عزیزم ناراحت نشو از مرگم کم تر کاریست که کردم. دوست دارم )